یکی از کارفرمایان من نحوه انجام تجارت در کالاها و خدمات م مشاوره برنامه نویسی شترک را آموزش می داد. پس از آن، او به نحوه آموزش به مردم برای آموزش در طاقچه های مورد علاقه خود روی آورد. در آن کسب و کار دوم، او تقریباً 4 برابر درآمد داشت، زیرا در زنجیره آموزش یک پله بالاتر رفت.
مثال دیگری از یک فعالیت بالاتر در زنجیره، ایجاد استانداردهایی برای رشته، کدهای رفتاری یا جوایز شماست. این بلافاصله شما را بالاتر از دیگران قرار می دهد. من فکر نمیکنم تا زمانی که در شغل خود عالی نباشید، بتوانید آن را مجبور کنید، اما توجه داشته باشید که در مقطعی این مراحل میتوانند بهترین پیشرفتهای ممکن برای شما و صنعت باشند.
7. علم را بر کاربرد انتخاب کنید
من یک مرد صنعت هستم، نه دانشگاهی. من کارهایی را انجام مشاوره برنامه نویسی میدهم که بر اساس علم و عقل سلیم کار میکنند، اما در مورد الگوریتمها، نظریهها یا اصول جدید تحقیق نمیکنم. من درس نمیخونم من کسب و کار خودم را انجام می دهم تا زمانی که آن افراد باهوش یک API جدید برای استفاده از چیزهای جدید برایم بفرستند. و ای کاش بیشتر در جایگاه آنها بودم.
این در واقع یک انتخاب رسمی است که شما پس از مدرک لیسانس انجام می دهید. اگر برای استاد شدن مطالعه می کنید، این علمی است. شما نمی توانید فقط یک چیز مفید را برای گرفتن مدرک کارشناسی ارشد کدنویسی کنید، باید خودتان تحقیق کنید یا اختراعی بسازید که ایده های جدیدی به جهان بدهد.
من برای فوق لیسانس نرفتم. در کشور من، به جای 2 سال تحقیق مشاوره برنامه نویسی ، گزینه "مدرک مهندسی"، 1.5 سال کار کاربردی بعد از مدرک لیسانس وجود داشت. بنابراین من آن را انتخاب کردم و از آن پشیمانم.
مدرک مهندسی ام را به جای ادامه تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد انتخاب کردم.
15 سال پیش، رفتن به بازار آسان بود. فقط میتوان کارها را درست انجام داد تا به اوج برسد. به فیسبوک فکر کنید. آنها هیچ چیز جدیدی در مورد کاری که دیگران انجام می دادند انجام ندادند، به جز اینکه آن را در دامنه ای که منفجر شد اعمال کردند.
اکنون عصر علم است. مزایای معماری عالی و کد تمیز کاهش یافته است زیرا افراد بیشتری به طور پیش فرض این کار را انجام می دهند. آن چیزها از نظر تاکتیکی مهم هستند، اما دیگر نمیتوانید تنها با آنها به اوج برسید.
در عوض، هر کسی که ذره ای از "جادو" داشته باشد مشاوره برنامه نویسی ، بلافاصله موفق می شود. صد سرویس موجود برای برخی از اهداف زمانی از بین میروند که یکی با پیشبینی یا تولید هوش مصنوعی برجسته شود.
ظهور پایتون یک شاخص عالی برای آن است. در درجه اول محبوبیت دارد زیرا کتابخانه های زیادی برای ریاضی دارد.
منبع: PYPL (محبوبیت زبان برنامه نویسی)
ستایش علم چیز جدیدی نیست. 40 سال پیش دانشمندان مشاوره برنامه نویسی مشغول نمایه سازی پایگاه داده و الگوریتم های جستجو بودند. یک برنامه نویس حسود می تواند آرزو کند که ای کاش الگوریتم خوبی اختراع می کرد و بهترین DBMS موجود در بازار را داشت. اما زمان گذشته است، و آن سیستمها صرفاً پایهای برای برنامهنویسی شدند تا برنامههای خود را در بالا بسازند و برنامههای معجزه آسای خود را انجام دهند. در مورد مدل های عصبی نیز همین اتفاق خواهد افتاد. اگر توسعه آنها را از دست داده اید، فقط از مدل های آماده برای ساده سازی کار خود در سطح بالاتر استفاده می کنید.
با این تفاوت که 40 سال پیش علم شغل کتابداران و اپراتورهای تلفن را تهدید می کرد. اکنون کار تحلیلگران، مترجمان، طراحان و دستیاران را کاهش می دهد. برنامه نویسان در ردیف بعد مشاوره برنامه نویسی ی قرار دارند. همه آنها بیکار نخواهند شد، اما
تعداد برنامه نویسان مورد نیاز برای هر دانشمند به طور پیوسته در حال کاهش است.
و این ادامه خواهد داشت. علم بیش از هر زمان دیگری به برنامه نویسی نوجوانان بازار نزدیک شده است. به زودی مصرف کنندگان علم ناب را خریداری خواهند کرد. آنها از یک تین کلاینت استفاده خواهند کرد و هیچ کس به نویسنده آن، یک برنامه نویس کاربردی، اعتبار نخواهد داد. آیا تا به حال نام افرادی که برای ChatGPT ظاهر شدند را شنیده اید؟ نه، زیرا کاملاً قابل تعویض هستند و احتمالاً کمترین هزینه را پرداخت می کنند.
هیچ کس نمی داند چه کسی ظاهر ChatGPT را ساخته است.
همچنین، اگر به حذف بعدی فکر می کنید (که باید) ابتدا این مشاوره برنامه نویسی دانشمندان هستند که از آن مطلع هستند. جستجوی حذف بعدی به تنهایی دیکته می کند که شغلی در علم انتخاب کنید و سپس از میوه های خود برای شروع کسب و کارهای انقلابی استفاده کنید.
برخی از حذف ها از عمل سرچشمه می گیرند، مانند شبکه های اجتماعی. آنها فقط یک فناوری قدیمی بودند که در دامنه جدید به کار رفته بودند. اما کاهش بار انسان بدون علم به تدریج سخت تر می شود.
من به شدت احساس می کنم یک مرد کاربردی هستم، اما این هرگز تنظیمات کارخانه من نبود. ای کاش برای کارشناسی ارشد می رفتم، چند سال تحقیق می کردم و بعد تصمیم می گرفتم که کدام را بیشتر دوست دارم. اگر بخواهید، همیشه میتوانید از علم، به مهارت تنزل دهید. برعکسش سخت تره
8. نه تنها روی خودتان سرمایه گذاری کنید
در تمام زندگی من این امر مسلم بود که برنامه نویسان تقاضای زیادی دارند و پول زیادی به دست می آورند. بنابراین هرگز احساس نکردم که نیاز به پس انداز دارم. در نتیجه، در سن 38 سالگی، فقط 20000 دلار در بانک، یک ماشین 12 ساله و یک چهارم آپارتمان در کشوری که ترک کردم، دارم.
در همان زمان، دوستان کوچکتر من که به سختی امرار معاش می کنند، بخش بهتری از وام مسکن خود را پرداخته اند.
درک این نکته قابل توجه است که 20 سال گذشته است، در Programming advice حالی که من "در آینده" زندگی می کردم و هرگز آن را به واقعیت تبدیل نکردم.